تا اینجا صفحه پنجاه که خوانده ام

وه که چه های و هویی است که نوجوان باشی و آزادی خواه و تعالی طلب.یک روح باشی پیچیده شده در یک جسدیک راه بی نظیر برای ادامه زندگی

درخت نشینی است آن طوری که نویسنده ترسیم کرده است.یادم رفته بود .یاد یادم رفته بود بچه بودم  و با سپیدارهای مدرسه بابام اینها چه نجواها داشتمدوستان دراز و سبز و صمیمی ای که این آزادی را داشتند که سر به آسمان سائیده و از آن بالاها خبر بیاورند

خیلی خوب است.یک عصیان دوازده ساله ی بسیار بسیار تازه و مملو از آشنا زدایی که خوب خوب یادت می آورد چه دوستی هایی در کودکی های بشری با درختان داشته ای


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها